فرهنگ ما محور در تضاد با فرهنگ مردم محور
نویسنده: حجت الاسلام محمد ایرانشاهی/ شبکه هدات
«روحالله رشیدی» سال 1358 در تبریز به دنیا آمد. او تحصیل خود را در کارشناسی و کارشناسی ارشد جامعهشناسی تکمیل نموده و سالیانی در کسوت معلمی و نویسندگی مشغول بوده است. نخستین تجربه های نوشتاری وی در نشریات دانش آموزی و مسجدی رقم خورد و با سردبیری نشریات «میثاق»، «آذرپیام» و همکاری با نشریه «راه» ادامه یافت که البته تأثیر مهمی در دمیدن فضای عدالتخواهی در تبریز و سطح عمومی و نخبگانی کشور داشت. قلم عدالتخواهانه او موجب پیگیری قلمش از جانب جبهه فرهنگی انقلاب و عدالتخواهان شهرهای مختلف کشور شد. ایشان در برگزاری کلاسهای مختلف برای فعالان دانشجویی و فرهنگی در سطح کشور پًرتلاش بوده و موازی این فعالیتها، به همکاری با رسانه ملی و تهیه برنامهای به نام «مطالبه» اقدام نمود و از تحقیق و پژوهش تا اجرای این برنامه موفق را در صدا و سیمای آذرباریجان شرقی به ثمر رساند. ردّ تفکر فرهنگی و انقلابی او را در تألیفات، تدوین و تحقیقش با عنوانهایی چون «همسایه انقلاب»، «متولد بهمن»، «مربای گل محمدی»، «شاهِ شهید پرور» و «آپاراتچی» میتوان مشاهده کرد. . از ویژگی های این نویسنده جبهه انقلاب در آثارش، میتوان به «جریانسازی اهداف انقلاب و تن دادن به لوازم آن»؛ «رویکرد تشکیلاتی و جبههسازی»؛ «عینی کردن کار فرهنگی و عدالتخواهی»؛ «نگاه مردمی» و «قلم قوی، ساده و تأثیرگذار» اشاره نمود. فعالیت در حوزه تاریخ شفاهی دفاع مقدس و انقلاب اسلامی در قالب مصاحبه و نوشتار هم برگ زرّینی در افتخارات فرهنگی او به شمار می آید.
«مردم به اضافه ما» یا «ما به اضافه مردم»؟
در مقابل یکّه تازی دشمن در عرصه فرهنگ دینی و ملّیمان، برخی کاسه «چه کنم؟ چه کنم؟» به دست گرفته اند و «نمی دانم و نمی توانم» را به بارزترین نشانه مدیریت فرهنگی جامعه تبدیل و مات و مبهوت نشسته اند. ادعا می کنیم که «نمی دانیم چه کنیم»! ای کاش فقط همین بود، بعضی از ما حتی پا را از این ادعا فراتر نهاده و مدعی می شویم که «انقلاب هیچ طرحی برای کار فرهنگی ندارد!».
با مطالعه کتاب «به اضافه ما»، که با دقت موضوع و علت این جریان را بررسی کرده و سپس به راهحل درمان این عارضه و بیماری که در عرصه فرهنگی به آن دچار هستیم، پرداخته است، می توان جواب بسیاری از سئوالات را دریافت کرد. نویسنده می گوید: «نام این کتاب روشن است. ما باید به اضافه مردم شویم. از این برج عاجی که در آن نشستیم و منتظر هستیم تا مردم به سمت ما بیایند، خارج شویم. مردم کجا بیایند؟ ما و شما نیستیم. کتاب «به اضافه ما» با طرح این مسأله، راه درمان را در قالب ده اصل اساسی برای کار فرهنگی مطرح می کند.»
کتاب «به اضافه مردم»؛ تلاش کرده است به استناد تجربیات ارزنده تاریخ انقلاب اسلامی، برخی اصول و قواعد کار فرهنگی را مرور کند. این اصول دهگانه، اگر چه از هم جدا هستند، اما عملاً در دل هم قرار دارند. در واقع ما با یک منظومه نظری و عملی مواجه هستیم. هر اصل به طریقی به اصل دیگر مرتبط است، بنابراین نگاه نقطه ای و جزئی به آن، چندان مفید نخواهد بود. نویسنده درباره این کتاب کاربردی می گوید: «به اضافه مردم، حل المسائل ما در فعالیتهای فرهنگی است. در دهه 60 انباشت تجربههای موفق فرهنگی را داریم که این کتاب، بازخوانی و نگاه به آن فعالیتها است که امیدوارم به احیای هستههای مقاومت فرهنگی کمک مؤثری خواهد کرد.»
نخستین بخش از فصول دهگانه كتاب به «مردممحوری» پرداخته و نقش مردم و مخاطبان را در فعالیت فرهنگی بررسی كرده است. نویسنده در همان آغاز بهصراحت از خوانندگان خود میپرسد: «مردمی بودن یعنی چه؟ تلقی عمومی ما از این مفهوم آن است كه اگر گروهی از مردم، در برنامههای ما شركت كنند و مخاطب ما شوند، همین یعنی مردمی بودن! در این صورت، مردم را «سیاهیلشکر»ی میبینیم كه تنها به درد پر کردن مجالس و سالنهای ما میخورند!» و سپس اضافه میکند: «جمهوریت یعنی رجوع منظم و مداوم به آرای مردم و مشاركت دادن آنان در اداره جامعه». اصل «مردم محوری» آنقدر در این نوشته اهمیت دارد که در سرتاسر فصول می توان نقش آن را از طراحی و ایده پردازی و تولید؛ تا اجرا و مرحله مصرف حس نمود. اگر بخواهیم این کتاب را خلاصه کنیم، تنها اصل مهم، «مردممحوری» است و بقیه اقتضائات و الزامات تحقق این اصل است. دو نمونه کار فرهنگیِ انقلاب اسلامی ایران و دفاع مقدس و بیان مصادیق اصول در آنها، به عنوان مردمی ترین حرکت انقلاب، تا آخر کتاب همراهِ خواننده است.
نویسنده کتاب، دومین بخش از اصول اساسی ده گانه کار فرهنگی را به «مشارکت پذیری حداکثری» اختصاص داده است. بر اساس این اصل، هر برنامه فرهنگی، باید قابلیتِ مشارکت پذیری بالایی داشته باشد یعنی بتواند تعدادی از افراد مستعد، علاقه مند و خواهان مشارکت را حول خود جمع کند. تجربه اندوزی، تربیت افراد در دلِ کار، تقویت احساس مسئولیت، رشد قوّه خلاقیت، جلوگیری از محفلی شدن کارها از مهمترین برکات این اصل مهم بیان شده است.
«گروه محوری» و «هنر محوری» دو اصل دیگری هستند که در فصل سوم و چهارم کتاب به آن اشاره شده است. در اصل مشارکت پذیری به مردم نقش هایی داده شده است که این نقش ها و افراد آن باید در قالب گروه ساماندهی شود تا اثر بخش باشد. در سایه گروه محوری است که می توان نفراتی که صاحب نقش هستند را به تقویت قدرت تعامل منظم و الگو برداری بین اعضاء، تقویت روحیه تعاون و کار جمعی و همچنین شکل دهی به احساسات، تمایلات و عواطف مشترک بین اعضاء رساند.
نویسنده در مورد اصل هنر محوری که نشانه زنده بودن فرهنگ و جامعه می شود، می نویسد: «وقتی از هنر محوری در کار فرهنگی حرف می زنیم، منظورمان این است که علاوه بر به کارگیری قالب های مختلف هنر در فعالیت ها، کلّیت کار فرهنگی ما نیز هنرمندانه باشد. یعنی در کل کار، زیبایی و خلاقیت و تناسب وجود داشته باشد. در این صورت، کارمان اثرگذار نخواهد بود؛ هم برای مخاطب و هم برا نیروهای فعال در مجموعه».
فصل پنجم کتاب به اصل عملیات محوری اختصاص داد شده است. اصلی که وابسته به اصول قبلی است و اگر قبل از مرحله عملیات، روی کار تفکر شده باشد، کار فرهنگی در مرحله اجرا بهتر پیش می رود. «از ساختار به کار» یا «از کار به ساختار»؟ سئوال مهمی است که نویسنده در این فصل آن را مورد بررسی قرار می دهد.
«کار اجتماعی به جای کار جمعی!» به عنوان اصل ششم از اصول اساسی کار فرهنگی است. مولف بعد از بررسی واژه های فرد، جمع و اجتماع می نویسد: «کار فرهنگی ما باید اجتماعی باشد یعنی نه تنها باید در بستر اجتماعی –درون جامعه و بین مردم- شکل بگیرد، که معطوف به مسائل جامعه هم باشد». کار فرهنگی ما، اگر مزیت اجتماعی بودن را نداشته باشد، در واقع یک «دورهمی» و «محفل» است.
فصل هفتم به این سئوال می پردازد که چه نگاهی به کار فرهنگی باید داشت، «تهدید محور» یا «فرصت محور»؟ نویسنده با بیان تفاوت تهدید محوری و تهدید شناسی، فرصت محوری را چنین ترسیم می کند: «فرصت محوری، مبتنی بر شناخت داشته های مادی و معنوی خودمان است. تا از این فرصت بهره ها نگرفته ایم نباید به خودمان اجازه بدهیم که نداشته هایمان را ببینیم. فرصت محوری، نسبت مستقیمی با اصل «شکر نعمت» دارد. تهدید محوری و دوت فراموشی چیزی جز «کفر نعمت» نیست. پس اگر فرصت ها و نعمت ها را نبینیم، از دستمان خواهد رفت.»
اصل «مسجد محوری» جزء اصولی است که شاید مورد غفلت بعضی از فعالان فرهنگی قرار گرفته است. «مسجد محوری یعنی مرکزیت و محوریتِ فکری، معنوی و ستادی مسجد و نه لزوماً مرکزیت کالبدی مسجد.» کار فرهنگی مسجد محور، هویت مسجدی دارد. هویت مسجدی را در مولفه هایی مانند مومنانه بودن، ایده پردازی در مسجد، تقویت نهاد مسجد به عنوان نماد ارزش های اسلام، کمک به رونق مسجد می توان دید.
«اولویت محوری» و «عدالت محوری» هم از مهمترین عناوین اصول ده گانه کار فرهنگی هستند. فعالان فرهنگی معمولا ایده های خوب و زیادی دارند اما این کارها را که نمی توان به صورت همزمان انجام داد بلکه باید مهمترین ایده را با قید ضرورت، فوریت و نیاز مخاطب و جامعه است انتخاب نموده و اجرا کرد. «عدالت محوری» هم جزء مهم ترین شعارهای انقلاب اسلامی محسوب می شود. گام اول در عدالت محوری برنامه های فرهنگی، نشان دادن جلوه های ظالم و گام دوم مبارزه با ظلم است. گروه سرود و نمایش و فعالیت رسانه ای ما، باید کاری به ظلم و ظالم ها داشته باشد وگرنه عدالت محور نیست.
خواننده این کتاب کاربردی، پس از خواندن این کتاب می تواند به سئوالات اصلی یک فعال فرهنگی پاسخ دهد. کتاب «به اضافه مردم» نوشته روح الله رشیدی، در 144صفحه و قیمت 16هزار تومان به همت انتشارات «راه یار» روانه بازار نشر شده است و علاقهمندان برای تهیه این کتاب، علاوه بر کتابفروشیها میتوانند از طریق سایت Ammaryar.ir اقدام کنند.